تکمله دیگر بر نگارش دین پروری ...تادین فروشی
عتیق الله مولوی‌زاده عتیق الله مولوی‌زاده

 

چند هفته پیش مطلبی به قلم بنده زیر عنوان از "دین پروری تا دین فروشی" که قصه خیانت و دین فروشی آدمی را بر ملا می‌کرد که خود را در لباس دین و طریقت جاداده بود و با زرنگی وهوشیاری خاصی، تظاهرات بزرگ از علمای دینی را دربربهارسال 1349 در شهرکابل با جناب  جنرال سردار عبدالولی (داماد شاه و دومین مرد قدرت‌مند کشور) مورد معامله قرار داد و این سّری بود پنهان که تا امروز برملا نگردید و مردم ما هم چنان از چگونگی آن معامله بی‌خبر ماندند، انتشار یافت. نبشته دین فروشی که دراکثر ازسایت‌های انترنتی از جمله "کابل پرس" به نشر رسید ،عکس العمل‌های متفاوتی را در بر داشت و پیروان فیضانی  از فحش و دشنام گرفته تا تهمت و افترا، هرچه توانستند وارد کردند و در سایت کابل پرس به نشر رسانیدند.

واین بار  من برای روشن شدن بیشتر قضیه  بحث را بگونه دیگر مطرح میکنم که بهانه برای دوست ودشمن باقی نگذارد و خوانندگان عزیزهم  بتوانند به واقعیت پنهان دست یابند ،  البته چرندیاتی را که هفته نامه افق درسدنی  با سفارش معتصم بالله فرزند جناب فیضانی از آمریکا دررابط با نویسنده مطلب  به چا پ رسانیدند ، مورد بحث قرارنمیدهم  زیرا ارزش ورودبه بحث ر ا ندارد ورجزنامه بیش نیست .

آنچه در نوشته (دین پروری  تادین فروشی) محوریت  اساسی  دارد معامله گری  وشخصیت نبوغی وعلمی جناب فیضانی است که بدان اشاره گردیده است ، سرنوشت تظاهرات علمای دینی درکابل  که درنهایت امر، مورد معامله  جناب فیضانی و سرداروعبدالولی قرار گرفت و با ثمن قلیل بفروش رسید  که انجام این معامله با سرنوشت جمعیت هزاران  تن از علماءدینی آن هم تو سط کسیکه دعوای رهبری وانقلابی بودن را میکرد بسیار عجیب وباور نکردنی بود !!

مطلب دوم  شخصیت علمی ،نبوغ و استعداد  علامه و فیلسوف  وعارف بودن جنا ب فیضانی است که دوستان وپیروانش گاهی اورا چراغی د رعالم انسانیت  و نوری در  آسمان مملکت افغانستان معرفی میکنند و بی انصافانه گاهی نامش را کنارنام علامه بلخی، علامه اقبال و گاهی کنا رمولانا جلال الدین رومی هم ردیف میسازند ، که من این مصیبت را به همه دوست داران مولانای بزرگ تسلیت عرض میکنم... ،

 مریدان فیضانی آن قدر برطبل علامه و فیلسوف بودن  ایشان کوبیدند که بناچار کسانیکه هیچ شناختی هم از وی نداشتند نا خود آگاه باورکردند که ایشان فیلسوف گمنامی بودند که مردم ما اورا در حد کمالش نشناختندو از علم و فضلش بهره لازم را  نبردند .وازاین تقصیرپیش آمده، خودرا گنهگارمیدانستند !!

  واما  مسئله نابغه وعلامه بودن،  فیلسوف دانشمند بودن، متفکر و عارف بودن ، جناب  فیضانی ،که مریدان پاک بازش به  وی اهدا میکنند القابی نیست که به سادگی برای کسی اهداکرد ویا  بسادگی هم از کسی گرفت، دانشمندان ومتفکرین صاحب نام و نشان در جامعه اسلامی بودند که هیچ کسی را یارای انکار از  شان  ومقام علمی آنها نبوده  نیست و به مانند ستا رگان درخشان در آسمان عالم انسانیت می درخشند  ، دو ستان گرامی حتما با نام های علامه تفتازانی،  علامه زمخشری، علامه طوسی، علامه سیوطی، امام عزالی، امام رازی   و نوابغ زمان مانند ابو علی سینای بلخی ، فارابی و البیرونی آ شنائی دارند که اگر همه مردم دنیا جمع شوند وبگویند که بو علی سینا فیلسو ف نیست نمیتوانند به شخصیت  این فیلسوف  نام دار ذره خدشه وارد کنند .

  نوابغ ساختگی  ودروغین  با اتکا به زو ر زر وتزویر شاید برای چند روزی بین مرد م، جا باز کنند و لی به سرعت هم از میدان زدوده میشوند و اثری هم  از آنها باقی نمی ماند،  مانند نا بغه شرق واستاد بزرگ  لقبی که خلقی ها برا ی نورمحمد تره کی دادند، و لی بیجاره تره کی بعد از انکه تو سط شاگر د قهرمانش حفیظ الله امین  به قتل رسید  ، نبوغ شرقی وغربی او هم یکجا در قول آ ب چکان  کابل، زیرخاک دفن گردید ،و داستانش هم پایان یافت.

 نوابغ  وعلامه  وفیلسوفان راستی از خود اثر به جا می گذارند که تاروز قیامت باعث زنده ماندن آن گلدسته های عالم بشریت میشود ، کتا ب قانون بوعلی را هرکافر ومسلمانی میشناسد و به عنوان یک اثر گران بها در گنجینه های علمی دانشگاه ها از آن نگهداری میشود ،اسفارش درفلسفه  زبان زد هر عام وخاص است  .. و بقیه هم چنان .... علامه و اسلام شناس  نزدیک به عصر ما  در کشور همسایه بنام پاکستان  سید ابو الاعلی مودودی است  که آثار بس مهم از خود بجا گذاشت و تفسیر زیبای تفهیم القران وی هم الی یوم القیامت برای فهم کتاب خدا ،مورد استفاده مسلمانان قرار خواهد گرفت انشاالله  .ولی سوال اینجاست که از جناب ابر مرد و فیلسو ف صاحب فکر جناب فیضانی کدام کتا ب ونوشته های  دردست است که بتواند ادعای پیروانش را به اثبات  رساند وزبان طعنه زنان شان را لال گرداند  ،  من شخصا درزمان حیات  ایشان نوشته معروف جناب  را بنام تلسکوب قرآن خواندم که عکس تلسکوب روی جلد ش  هر بینده را به خود جلب میکرد و بیشتر خوانندگان ابتدا با دیدن عکس تلسکوب آن را می خریدند ، نبشته بسیار معروف ایشان شش جام برای تقویت ایمان است که بحث خداشناسی را در بر دارد و لی متا سفانه  خداشنانسی جناب فیضانی هم منحصر به فرد خودش میباشد و من برای قضاوت خوانندگان قسمت های ازآن را به نقل از  http://www.faizani.com    مینگارم .ایشان د رباب (خود شناسی وخدا شناسی) که یکی از همان شش رساله جام های کمالات  ایشان است  چنین درفشانی فرموده اند .

اگر خداوند جل وجلاله طفل را ازرحم به لطف وکرم خویش با آن همه کلانی وبی تناسبی که با دروازه مخرج دارد، خودبه خود بیرون نمیکردواین را انسانها باپاره کردن شکم می کشیدند، آیا چه میشد وچه میکردیم  وکدام زن به پاره کردن شکم حاضر میگردید واگر می شد به چه تکلیفی مواجه میگشت ،وتحمل این بارگران را چه کسی مینمود؟!

اگر خداوند جل وجلاله وجود انسان را مثل گوسفند موی دار میساخت ،بازچه میشد ؟

اگر خداوند جل وجلاله  ما انسانها را یک چشمه می آفرید و آن را بالای کله ما جا ی میداد، بازچه میشد و به چه تکلیف پیشروی خودرا دیده ویاغیره کارهای خودرا انجام میدادیم ؟

اگرخداوند جل وجلاله  ماانسانها را خرطوم دار مثل فیل می آفرید درآن صورت یک دست دریشی خودرا که به قیمت گزاف هم می ساختیم، درآن قواره وتیپ ما چطور معلوم میشد ؟

اگردندانها این درک ودرایت خاص را نمی داشتند، آیا در در هنگام خوردن غذا،چقدر سنگ ریزه را خاییده می خوردیم؟

اگر خداوند جل وجلاله  انسان را بجای  دهن منقار( نول )مثل پرندگان میداد، که بغیر ازدانه دیگر چیزرا خورده نمیتوانستند بازچه میشد ؟

اگربه هنگام فروبردن طعام ، زبان مجرای قصبه الریه را خود به خود محکم نمی گرفت ، آیا برای رسیدن لقمه به معده به چه زحمات مواجه میشدیم ؟

اگرخداوند متعال ، قلب را درسینه جای نمیداد وبیرون سینه خلق میکردو ارتباطش توسط شریان وریه ها ازاندرون موجود میبود، باری محافظت این عضومهم ، ازتکرشدن و غیره چیزها چطور ممکن میشد ؟و درنگهداری آن چه حال میداشتیم وبه چه تکالیف مواجه میشدیم ؟

اگر پمپ کردن قلب تو سط  خود ما اجرامیشد ،وماباید آن را فشارمیدادیم ، باری چه کارمشکل میبود؟

اگرپمپ کردن قلب نمیبود ودورا ن خون  را دروجود جاری نمی داشت ،بیشک پس از هرچند ساعت که راه میرفتیم ، خون به پایان بدن می ریخت وباز باید پاهارا بالا کرده مدتی انتظار میکشیدیم ، تا خون جانب سروسینه بیاید  باری چه میشد و چه میکردیم  وچه حال میداشتیم ؟

اگرخداوندجل وجلاله انسان را دست وانگشتان  نمی داد باز چه حال میداشتیم واشیارا به چه تکلیف گرفته به دهن میبردیم ؟

اگر خداوند (ج) نفخ روده هاراکه د راثر طعام و خوراک گوناگون پیدامیشود ،باآنکه خاصیت باد وهواست که جانب بالا خصوصا که گرم شود میرودآیا نفخ متعفن روده ها نظربه کیفیت خود، اگرجانب بالاآمده ازراه دهن خارج میشد ، حالت ما چه میشد؟ دقت کنید که اکنون برعکس جانب پائین خلاف خاصیت خود میرود!!

اگرهردوراه پیش وپس اتوماتیک بند وبازنمی شد ند، آیا حالت ما چه میبود ؟، باید ساده تربگوئیم، هرواحد انسان باید بدوطرف خودخریط یا، دبه میداشت که درآن موادفضله را جمع وبه فرصت ،کدام جای میرخت  و به این صورت نشستن ما درخانه بالای چطور جای مقررمیبود؟ واضحتربگویم به جایهای معینی که درزیر آن کوزه ویاتشت باید دفن میشد که در وقت نشستن فواضل پیش وپس ، کم کم به آنجا ریخته وما به صحبت ادامه میدادیم ، آنگاه حالت ما وخانه چه میبود؟ دقت کنید

اگرخداوند جل جلاله  انسان رانیزدم دراز وازیک تکه استخوان میداد که امکان قات کردن راهم نمیداشت ، بازچطورمیشد و آنرا دربین ایزار ویا پطلون چطور جای میکردیم و برآن چطور می نشستیم ؟

اگرخداوندجل جلاله ، بشررا مانند گوسفند دنبه کلان میداد دقت نمائید حال ما چه میبود ؟

اگرخداوندجل وجلاله – به بشر  نیزمانند حیوانات سم دار،انگشتان درست منظم وصحیح مثلی که حالا داریم نمیداد ، به جای آن سم میداشتیم  حال ما انسانها چه میبود ؟ دقت کنید

اگرخداوند(ج) انسانهارا به یک قواره ویک شکل می آفرید ،چه گدودی درنظام زندگی اجتماع واقع میشد ، اصلا دوست وبیگانه معلوم نمی گردید!!

اگرخداوند(ج) بطور  اتوماتیک درخت واشجاررا تروتازه وسبز نگه نمیداشت وما شخصا برشاخه وتنه آن باید آب میزدیم تاتروتازه بماند، دقت کنید چه تکلیف مالا یطاق بود وچه طور انجام می یافت

مطالب نقل شد ه ازرساله (خودشناسی – خداشناسی) علامه زمان وفیلسوف ناشناخته کشوراست که این شش رساله را برای تقویت ایمان د رزندان تحریرنموده اند ، البته اکثراز شخصیت های سیاسی وعلمی که دوره زندان را سپری کردند  ،با توجه به حال واحوال زندان اثرات شگرف وماندگاری ازخود بجا گذاشتند که تا پایان عمر آدمی زادگان در این کره خاکی باقی می ماند  بطور مثال شهید سید قطب اسلام شناس ومتفکرعالم اسلام  منسوب به کشورمصر اثرگرانبهای خودرا بنام تفسیرفی ضلال القرآن ( درسایه های قرآن ) را درزندان نوشت و برای مسلمانان  به یادگار گذاشت

حالا خوانندگان عزیز خود قضاوت کنند که چهل سال قبل  درمملکت ،زمانی که مراکزتحصیلی  ،مکاتب ، ودانشگاهها،  فابریکات کارگری  بشدت درگیر مسائل ومباحث ایدیولوژیک بود ومارکسیسم به عنوان تفکر پیشتاز  ومورد بحث  درمحیط دانشگاهی و کارگری با حضور ابرقدرتی مانند اتحاد جماهیرشوروی سوسیالستی آنروز درکنار ما ،خودش را نشان میداد، درهمچو شرائطی اگر شما مورد وسواس قرارمیگرفتید ودربرابر مارکسیسم نیاز به خواندن رساله ومقاله میداشتید ،که ناگهان دوستی برای شما همین رساله  شش جام ویا تلسکوب  قرآن را  اهدا میکردومیگفت از این نوشته ها درباب خداشناسی استفاده کنید ودربرابرمارکسیست ها اقامه حجت نمائید ، آیا به نظر شما این جام ها میتوانست قناعت خاطر یک جوان تحصیل کرده دانشگاهی را فراهم کند   ویا اینکه  آن جوان راه گم کرده ،باخواندن این رساله های تمام پرازمعنی! کافرتر وبی ایمان تر میشد ؟!

ادعای مهد ویت جناب فیضانی درزندان دهمزنگ  درزمان ریاست جمهوری سردادمحمدداود خان که منجر به ضرب وشتم وی توسط جوانان مسلمان شد.

داستانی نیست که ساخته شود  زیرا همین حالا  استاد سیاف معروف  وبقیه کسانی دیگر که درآن زمان درزندان بودند آن جریان را کاملا بخاطردارند ، اگر کمی عصبیت راکنار بگذارید  فکر کنید به ادعای شما ،چطور ممکن است  ، یک انسان مجاهد، مبارز ، نابغه، فیلسوف ، عارف  به مانند فیضانی آن هم درزندان  از جانب  گروهی دیگر بنام اخوانی ها (جوانان مسلمان) که دردفاع  از اسلام درمقابله با کمونست ها  وجه مشترک دارند، لت  وکوب میخورد،  در حالیکه اگرادعای  پیروان فیضانی دررابطه با کمالا ت واوصاف ایشان  درست میبود، جناب فیضانی  نه تنها درزندان  لت نمیخورد بلکه مورد احترام و عزت کامل جوانان زندانی هم  قرار میگرفت زیرا درظاهرامر،همگان   برای اسلام ومقابله با  کمونیز م زندانی شده بودند   وبا هدف مشترک دربرابر دشمن مشترک قرار داشتند  ولی ادعای نادرست  جناب فیضانی  مبنی بر مهدی  موعود بودن ، دیگران را مجبور نمود  که اورا درزندان  لت کوب  کنند تا بداند که  مهدی نیست وبرای دیگران هم آشکار شود  که مهدی  کذاب درزندان لت خورد   و نتوانست ازخودش دفاع کند !!.

ولی  دردناک تراز همه  اینکه باگذشت نزدیک به نیم قرن و تحمل این همه رنج ودرد ومصیبت وآوارگی بازهم مردم را به همان روزگار سیاه و تفکر جاهلی تاریک دعوت میکنیم و این مزخرفات را بنام چراغ راه وارمغان دینی برای نسل بیچاره سرگردان مملکت بودیعه می سپاریم  واگر کسی پیداشد وگفت که این آدم نابغه نبودوفیلسوف نبود متفکر ودانشمند نبود،باهزار تهمت وافترا براو می تازیم که او از اسلام وایمان خارج شده است وگفته اش فاقد اعتباراست  .

امروز بشریت باروش تحقیق وریشه یابی دنبال کشف مشکلات بسیار پیچده و دشوارزندگی انسانها است ، آیا بهتر نیست که ماهم بجای اینکه مخالفین خودرا باتهمت وافترا ومشت لگد ومرمی تفنگ  خاموش سازیم که چاره ساز  هم نبوده و  نیست، به ریشه یابی مشکلات جامعه خود بپردازیم  که اصلا یک حزب یک جمع کثیر از جوانان تحصیلکرده  چیزفهم دریک کشور کاملا مذهبی مانند افغانستان چطور یکباره کافر میشوند از همه مقدسات واعتقادات پدری خانوادگی خودمیگذرند ، مگر کافر شدن کار آسان است ؟ کافرشدن کمونست شدن یعنی ایستادن درمقابل اعتقادات پدر،مادر، خواهربراد ر، خویشاوندان اقارب ، است . همه اینها شمارا به عنوان مخالف دین وایمان خود میدانند با شما قطع رابطه  میکنند شمارا تحریم میکنند  شما در یک کشور اسلامی منزوی میشوید  اینها مسائل عادی نیست که به سادگی ازکنارش گذشت ولی بازهم جوانان  دل سردوخشمگین بتنگ آمده  هموطن ما همه رامی پذیرند وبا تما م توان هورا میکشند ، وازدین وآئین واسلام وقرآن اعلام برائت میکنند مگر این جوانان  را چه شده، چه دردشان  گرفته چه مرضشان  زده که این همه خطررا به جان می خرند وکمونست میشوند بی دین میشوند ،آیا حزب دیموکراتیک خلق افغانستان  برای تک تک اینها پول داده است نه ، من چند سال قبل با یکی ازاعضای مهم  حزب  دیموکراتیک  ملاقاتی داشتم درابطه با حزبی شدن خودش   برایم گفت آقا  جناب ،حزب دنبال من نیامد حزب مرا مستقیما دعوت نکرد  من شاگرد مکتب بودم درروستا زنده گی میکردم ولی وقتی من شعارهای انقلابی و عدالت خواه و ضد نظام شاهی  حزب را شنیدم  دیوانه وار دنبالش رفتم ، نزدیک به یک سال طول کشید تا توانستم این حزب را پیداکنم ، رابطه برقرار کنم  تا یک حزبی مارکسیست شوم !

 این اساسی ترین سوال در جامعه مابوده وهست که باید با تحلیل و دقت آن را پاسخ گفت که این نسل و این گروه چرا کمونست شدند ؟ درحالیکه این جوان فرزند یک خانواده مسلمان است  مسجد کنار دروازه خانه اش است  ملا ومولوی را هرروز می بیند ولی  از ملا خوشش نمی آید  گفته های مولوی برایش خسته کن شده ، بیجاره جوان دنبال مطلب جدید بیان جدید است که  مولوی ومسجد ومنبرما مسلمانان  آن را نداشت وندارد ولی متا سفانه اکثریت از مسلمانان امروز هم  همان شمشیر کفر وزندیق را دردست دارند وهرکس را مخالف یافتند براو میتازند وتکفیر میکنند.

ولی با کمال تا سف اوضاع دین ودین داران  درمملکت  ما به افتضاح میرود بدتر ازگذشته راه خودش را گم کرده ومسئولیت خودش را فراموش نموده است .

دین داران گرامی توجه دارند که پایه های اعتقادی ودینی درکشورما چنان سست ولرزان گردیده است که امروز به مشکل مردمی را میتوان یافت که به دنبال حلام وحرام ومراعات   مرزهای شرعی ودینی باشند.

 همین چندسال قبل بود که تلویزون طلوع باپخش   سریال ی هندی بنام ( تولسی )که باوقت ادای نمازعشا درکابل  مصادف بود ، کار رابدان جارسانید که امامان مساجد داد شان بالا شد ، که شمار زیاداز نمازگذاران بجای ادای نماز وآمدن به مسجد ، دیدن سریال تولسی را ترجیح میدهند ، بعضی ازامامان مسا جد برای جلب نمازگذاران تخفیف دادند وفریاد میزند که آی بندگان خدا تنها 4 رکعت  نمازفرض را بخوانید و بعدا بدیدن سریال تولسی بشتابید ، نخواندن نمازهای سنت ونافله اشکالی ندارد !! ولی این تخفیف دادن ها هم کارسازنیفتاد ، آن اوضاع محک خوبی برای دین داران  ومتولیان دینی درملک مابود که اگر یک مقدارپیشتر میرفت شاید هم دروازه های  مساجد درنمازعشا بصورت کامل بسته میشد  درواقع میتوان گفت که نمایش سیریال تولسی به چالش گرفتن ما دینداران بود که چقدر توان ایستادگی ومقابله با چالش هارا داریم آن هم سریال هندی !!  .

حالا که  جامعه انسانی با دست یابی به انترنت و تلویزون های ماهواره ای  وکمپیوتر با یک دگرگونی وانقلاب فکری روبرواست ، دربرابر این طوفان خشم گین تنها افکار واعتقاداتی میتوانند باقی بمانند که با عقلانیت و فطرت انسانی همگام باشند و ازراه دلیل ومنطق بامردم صبحت کنند ولی با کمال تا سف افتضاح دوستان احمق ونادان مظلوم پیامبرگرامی اسلام، درملک ما   به جائی رسیده که دستگاهای دینی وعلمای دینی  از فراز منبر رسول الله  مردم را  درحسرت نوشیدن شاش پیامبر دعوت میکنند!! به تعبیر شرم آور  خورد ن غایط پیامر را عشق و محبت رسول الله ، تبلیغ میکنند،  واستد لال میفرمایند  که حدیث بول خوری درکتب معتبر حدیث  ذکر است  وهیچ جای شک وتردیدی هم نیست .

حالا اگر مرکزی ازمراکز دشمنی با اسلام همین صحنه ها را فلم درست کنند ودرتلویزون ها به نمایش بگذارند که اصحاب رسول چطور عاشقانه بول وغایط ایشان را نوش جان میکنند  شما به  عنوان پیروان  این دین چه پاسخی خواهید داشت !!

  اگر کار یک دین به این جا بکشد  که پیروانش  درحسرت  نوشیدن  بول رهبرشان   اشک بریزند وناله کنند بهتر است که  گلیم چنین دین  را جمع کنید زیرا امروز آب های تصفیه شده وپاک بدون کثافت دراختیار انسانها  قراردارد ونیازی به بول وخوردن غایط خوردن پیامبروغیرپیامبر نیست.

. خدایا برای ما مسلمین عقلانیت را قبل از ایمان نصیب فرما تا درسایه عقل وفکر دین تورا بهتروخوبتر بشناسیم وبجای شرم ساری به آئین حنیف وپاکت مایه افتخاروعزت دین توگردیم   . والسلام

 

از دین پروری، تا دین فروشی!!








July 7th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي